ریاضت نفس

ساخت وبلاگ

شیخ استاد ما[1]- دام ظلّه - می فرمودند: میزان در ریاضت باطل و ریاضت شرعی صحیح، قدم نفس و قدم حقّ است. اگر سالک به قدم نفس حرکت کرد و ریاضت او برای ظهور قوای نفس و قدرت و سلطان آن باشد، ریاضت باطل و سلوک آن منجّر به سوء عاقبت می باشد، و دعوی های باطله نوعاً از همین اشخاص بروز می کند. و اگر سالک به قدم حقّ سلوک کرد و خداجو شد، ریاضت او حقّ و شرعی است، و حقّ تعالی از او دستگیری می کند به نصِّ آیه شریفه که می فرماید: ((وَالَّذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.))[2] کسی که مجاهده کند در راه ما هر آینه هدایت می کنیم او را به راه های خود.[3] گمان مکن که رذایل نفسانی و اخلاقی روحی ممکن الزوال نیست. این ها خیال خامی است که نفس امّاره و شیطان إ لقا می کند و می خواهد تو را از سلوک راه آخرت و اصلاح نفس باز دارد. انسان تا در این دار تغیر و نشاءه تبدّل است، ممکن است در تمام اوصاف و اخلاق تغییر پیدا کند، و هر چه ملکات محکم هم باشد تا در این عالم است، قابل زوال است. منتها به حسب اختلاف شدّت و ضعف، زحمت تصفیه تفاوت می کند. البته اوّلِ پیدایش صفتی در نفس، با زحمت و ریاضت کمی او را می توان ازاله کرد. مثل نهال نورسی که ریشه ندوانیده باشد و متمکن در زمین نشده باشد. ولی بعد از آن که آن صفت، متمکن در نفس شد، و از ملکات مستقرّه نفس گردید، زوالش ممکن است ولی زحمتش زیاد می شود. درختی که کهن سال شده و ریشه کرده، زحمت کندنش زیاد است. تو هر چه دیرتر در فکر قلع ریشه های مفاسد قلب و روح افتی، ناچار زحمت و ریاضتت بیش تر گردد.[4]

پس ای عاقل چیزی را (که ) با یک ماه یا یک سال زحمت جزئی دنیایی با اختیار خود ممکن است اصلاح کرد، و گرفتاری های دنیا و آخرت را به آخر رساند، نگذر بماند و تو را هلاک کند.[5]

و از مفاسد بزرگ حبّ دنیا آن است که انسان را از ریاضات شرعیه و عبادات و مناسک باز دارد. و جنبه طبیعت را قوّت دهد، و تعصّی نماید طبیعت از اطاعت روح، و انقیاد آن را نکند و عزم انسانی را سست کند، و اراده را ضعیف نماید، با این که یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه آن است که بدن و قوای طبیعیه و جنبه ملک، تابع و منقاد روح گردد، و اراده نفس در آن ها کارکن شود که به مجرّد اراده، بدن را به هر کار بخواهد، وادار کند، و از هر کار بخواهد، باز دارد. ملک بدن و قوای ظاهره مُلکیه، تابع و مقهور و مسخّر ملکوت گردد، به نحوی که بی مشقّت و تکلّف، هر کاری را بخواهد، انجام دهد. و یکی از فضایل و اسرار عبادات شاقّه و پرزحمت آن است که این مقصد از آن ها بیش تر انجام گیرد، و انسان به واسطه آن ها دارای عزم می شود، و بر طبیعت غالب می آید و بر ملک چیره می شود، و اگر اراده، تامّ و تمام شود و عزم، قوی و محکم گردد، مَثل مُلک بدن و قوای ظاهره و باطنه آن مَثَل ملائکة اللّه شود که عصیان خدا نکنند. به هر چه آن ها را امر فرماید، اطاعت کنند، و از هر چه نهی فرماید، منتهی شوند، بدون آن که تکلّف و زحمت باشد.

قوای مُلک انسان هم اگر مسخّر روح شد، تکلّف و زحمت از میان برخیزد و به راحتی مبدّل گردد، و اقالیم سبعه مُلک، تسلیم ملکوت شود و همه قوا عُمّال آن گردند.

و بدان ای عزیز! که عزم و اراده قویه در آن عالم، خیلی لازم است و کار کن است. میزان یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت ها است، اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذه و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود.[6]

مثلاً در زمستان سرد، شب از خواب ناز گذاشتن و به عبادات حقّ تعالی قیام کردن، روح را بر قوای بدن چیره می کند و اراده را قوی می کند، و این در اوّل امر، اگر قدری مشکل و ناگوار باشد، کم کم پس از اقدام، زحمت کم می شود، و اطاعت بدن از نفس زیاد می شود. چنان چه می بینیم اهل آن بدون تکلّف و زحمت، قیام می کنند، و این که ما تنبلی می کنیم و بر ما مشکل و شاقّ است، برای آنست که اقدام نمی کنیم، و اگر چند مرتبه اقدام کنیم، کم کم زحمت مبدّل به راحت می شود. بلکه اهل آن، التذاذ از آن می برند بیش تر از آن التذاذی که ما از مشتهیات دنیا می بریم. پس به اقلام نفس عادی می شود و ((اَلْخَیرُ عادَةَ.))[7]

ای عزیز! بدان که خواهش و تمنّای نفس منتهی نشود به جایی، و به آخر نرسد اشتهای آن. اگر انسان یک قدم دنبال آن بردارد، مجبور شود پس از آن چند قدم بردارد. و اگر با یکی از هواهای آن همراهی کند ناچار شود با چندین تمنّای آن همراهی کند. اگر یک در به روی خواهش نفس باز کنی، لابدّی که درهای بسیاری به روی آن باز کنی. یک وقت به واسطه یک متابعت نفس به چندین مفاسد، و از آن به هزاران مهالک مبتلا شوی. تا آن که خدای نخواسته در دم آخر جمیع راه حقّ را بر تو منسدّ کند. چنان چه خدای تعالی در نصّ کتاب کریم از آن خبر داده است.[8]

پس بر سالک راه آخرت و تائب از معاصی لازم است که الم ریاضت و عبادت را به ذائقه روح بچشاند، و اگر شبی در معصیت و عشرت بسر برده، تدارک آن شب را بکند به قیام به عبادت خدا. و اگر روزی را به لذّات طبیعیه، نفس را مشغول کرده، به صیام و مناسک مناسبه جبران کند، تا نفس بکلّی از آثار و تبعات آن که حصول تعلّقات و رسوخ محبّت به دنیا است پاک و پاکیزه شود. البتّه توبه در این صورت کامل تر می شود و نورانیت فطریه نفس عود می کند. و پیوسته در خلال اشتغال به این امور تفکر و تدبّر کند در نتایج معاصی و شدّت باءس حقّ تعالی و دقّت میزان اعمال و شدّت عذاب عالم برزخ و قیامت، و بفهمد و به نفس و قلب بفهماند که تمام این ها نتایج و صور این اعمال قبیحه و مخالفت های با مالک الملوک است. امید است که پس از این علم و تفکر، نفس از معاصی متنفّر شود و انزجار تامّ و تمام برایش حاصل شود.[9]

پی نوشت ها

[1] منظور مرحوم آيت الله محمد على شاه آبادى استاد عرفان امام خمينى مى باشد.

[2] سوره عنكبوت ، آيه 68.

[3] چهل حديث ، ص 36.

[4] چهل حديث ، ص 94.

[5] چهل حديث ، ص 95.

[6] چهل حديث ، ص 107.

[7] چهل حديث ، ص 108.

[8] چهل حديث ، ص 147.

[9] چهل حديث ، ص 239

غلمان...
ما را در سایت غلمان دنبال می کنید

نویسنده : بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:14